هویت عدد در فلسفه تحلیلی فرگه

author

  • عبدارضا صفری استادیار دانشگاه پیام نور خوزستان
Abstract:

تبیین و تحلیل هویت و مفهوم عدد در قلمرو معیارهای پذیرفته شده فلسفه تحلیلی از منظر فرگه، هدف اصلی این مقاله است و دست آورد مهم آن ورود مقوله‌های مفهوم و مصداق مفهوم هم‌قوه، در تعریف ماهیت عدد و در نتیجه ارایه برداشتی نو از مفهوم عدد است. در رویکرد معرفت شناسی به عدد که فرگه آن را رد می‌کند، پرسش این است که «عدد چگونه به ما داده می‌شود؟» در حالی که باید می‌پرسید «عدد به چه چیزی نسبت داده می‌شود؟» پاسخ فرگه براساس مبنای فلسفه تحلیلی، یعنی اصل متن آن است که اعداد به «مفهوم»‌ها نسبت داده می‌شود. ولی نقص آشکار اصل متن و بهره‌گیری از اصل هیوم سبب کنار گذاشتن آن می‌گردد و رویکرد دیگری به مفهوم عدد براساس مصداق و مفهوم هم‌قوه شکل می‌گیرد و تعریف ارایه شده از عدد براساس برهان استقرایی، اتقان می‌یابد.   - تاریخ وصول: 20/6/90، تأیید نهایی: 12/5/92 *Email: [email protected]  

Upgrade to premium to download articles

Sign up to access the full text

Already have an account?login

similar resources

فرگه، عالم سوم و افلاطون‌گرایی در فلسفه او

در این نوشتار نگارنده به دنبال آن است که با بررسی اجمالی عالم مثال و موجودات متعلق به آن و همچنین تشریح جزئیات و ویژگی آن موجودات در برابر موجودات عالم مادون خط افلاطون، مقایسه‌ای داشته باشد با ایده اصلی گوتلوب فرگه در خلق عالم سوم و اختصاص حضور و وجود برخی از موجودات، به خصوص اندیشه، به آن عالم. این نخستین بررسی است که صورت می‌گیرد و ایده اصلی آن کاوش در افلاطون‌گرایی (به معنای مصطلح آن در فلس...

full text

صدق گزاره های تحلیلی از نظر فرگه

نظر فرگه بر این است که عدد و تعریف آن مربوط به حوزه تحلیل زبانی و منطقی است، و برای پرسش از ماهیت عدد باید اینگونه ذهن را به چالش کشید که « عدد به چه چیزی نسبت داده می شود؟». وی در پاسخ به این پرسش، از «مفهوم» نام می برد، که عدد به یک «مفهوم» نسبت داده می شود، اما نه مفهوم به مثابه واژه ای انتزاعی. وی در خصوص صدق، آن را امری مربوط به قلمرو «عینیت» می داند، یعنی آنجا که صدق نه فیزیکی است و نه ر...

15 صفحه اول

جایگاه متافیزیک در فلسفه تحلیلی

هرگونه تلاشی در جهت تعیین ویژگی‌های اصلی یک مکتب فلسفی که باعث وحدت فکری اعضاء آن بشود، کاری بسیار سخت و دشوار است. فلسفۀ تحلیلی نیز، به‌عنوان یکی از مکاتب مهم قرن بیستم، که در آن شاخه‌های مختلفی همچون رئالیسم منطقی، پوزیتیویسم منطقی و فلسفۀ زبان متعارف به فعالیت مشغول‌اند، از این قاعده مستثنی نیست. نگارنده کوشیده است در این مقاله با یافتن ویژگی اصلی و متمایزکنندۀ فلسفۀ تحلیلی، وحدت فلسفۀ تحلیل...

full text

My Resources

Save resource for easier access later

Save to my library Already added to my library

{@ msg_add @}


Journal title

volume 7  issue 13

pages  69- 101

publication date 2014-02-20

By following a journal you will be notified via email when a new issue of this journal is published.

Hosted on Doprax cloud platform doprax.com

copyright © 2015-2023